Quranic Interview.

June 8, 2017 | Autor: M. Sepahi | Categoria: Translation Studies, Quranic Studies, Translation, Quran and Tafsir Studies
Share Embed


Descrição do Produto



باسمه تعالی
این مصاحبه در روز شنبه تاریخ 7 آذر 94 در دانشگاه پیام نور واحد فریدونشهر استان اصفهان انجام شده است. مصاحبه شونده آقای امام قلی باتوانی و مصاحبه کننده محمّد رسول سپاهی بوده است.
1- لطفاً خودتان را معرفی کنید و آثاری را که تا کنون ترجمه کرده اید، نام ببرید؟
بسم الله الرحمن الرحیم. بنده امام قلی باتوانی متولد سال 1346 در شهرستان فریدونشهر استان اصفهان هستم. دوران تحصیلات تا پیش از سال ششم را در فریدونشهر گذراندم. در آن زمان شاهد بودم که علاقه مندی خانواده ام به قفقاز و گرجستان زیاد است، بنابراین در سال 1350 به اتفاق خانواده ام روانه گرجستان [یعنی سرزمین ابا و اجدادی ام] شدم. در گرجستان دوران متوسطه را به پایان بردم. در دانشگاه تفلیس 3 سال پزشکی خواندم. و پس از آن با وقوع انقلاب اسلامی ایران در سال 1357 به اتفاق خانواده ام به ایران برگشتیم. طبیعی بود که طی دوران تحصیلم در گرجستان با زبان و ادبیات گرجی آشنا شدم و دیپلمم را آنجا گرفتم. حتی در آنجا زبان دوم که زبان روسی بود را نیز یاد گرفتم و زبان سوم نیز زبان فرانسه بود، که آن زبان را نیز در دبیرستان در گرجستان فرا گرفتم. در هر صورت با استعدادی که در خود یافتم، ترجمه های بسیاری را انجام دادم که یکی از آنها کتاب جغرافیای گرجستان است که به صورت میدانی آن را انجام دادم و در حال حاضر در بازار موجود است. در فرهنگ و ادبیات ایران نیز تحقیقات و ترجمه هایی انجام دادم که در ادبیات معاصر ایران است همچون اشعار مصطفی رحماندوست، پروین اعتصامی و قیصر امین پور و دیگران را به زبان گرجی ترجمه کردم و قابل استفاده برای عموم هموطن های گرجی مان قابل استفاده است. تعدادی از داستان های کوتاه را نیز برای تبادل فرهنگی بین ایران و گرجستان ترجمه کردم که کودکان و نوجوانان با فرهنگ گرجی و بالعکس آشنا شوند. آنچه که لازم است در اینجا اضافه کنم این مساله است که بنده گرجی هستم و همانطور که گفتم تا حدودی با زبان و ادبیات گرجی آشنا هستم و در سال 1375 صدا و سیمای جمهوری اسلامی برنامه به زبان های مختلف از جمله گرجی را آغاز کرد و بنده یکی از افرادی بودم که برای برنامه های رادیو به زبان گرجی آشنا شدم. در همان زمان بود که زیر بنای ترجمه قران در ذهنم ایجاد شد. در صدا و سیما تمام برنامه ها با نام و یاد خدا و قران آغاز می شد و طبیعتاً با شناختی که از اینجانب داشتند تعدادی از آیات محکمات را برای بنده ارسال کردند تا آنها را به زبان گرجی ترجمه کنم. در روزهای نخست، ترجمه هایی که می کردم بسیار مشکل می نمود چون تا کنون این کار را نکرده بودم. سعی کردم که در ابتدا تحت اللفظی ترجمه کنم اما نتیجه کار در انتها خوب نبود. بنابراین تحقیق و کار و مطالعه در این زمینه را آغاز کردم. به سراغ ترجمه های قران رفتم و آن ها را مطالعه کردم. یکی از آن ها ترجمه قران الهی قمشه ای بود. سپش به سراغ تفسیرهای مختلف قرانی رفتم و در هر صورت پس از یکی دو ماه ترجمه ی ایات برای اینجانب عادی شد. از ترجمه لفظ به لفظ به سراغ ترجمه ی جمله به جمله رفتم. و در نهایت به سراغ ترجمه ی مفهومی رفتم و تفسیر می کردم. تا اینکه از ترجمه های خود رضایت کافی را داشتم و سپس آن ها را به صدا و سیما ارسال کردم که پذیرفته شد و برنامه ی ترجمه قران در رادیو به زبان گرجی به روال خود ادامه می یافت.
2- فرمودید که یکی از آثاری که شما ترجمه کردید، ترجمه قران به زبان گرجی است. اگر موافقید، قصد داریم بیشتر درباره ی ترجمه قران به زبان گرجی صحبت کنیم. بفرمایید که هدف و انگیزه ی شما از ترجمه قران ترجمه چه بود؟ چندمین ترجمه قران به زبان گرجی است؟ چه مدتی طول کشید؟ چه زحمات و هزینه هایی را متحمل شدید؟ چه نهادهایی حمایت کردند؟ چه مراحلی طی شد؟
در سال 1377رسماً تصمیم گرفتم که ترجمه قران را به زبان گرجی آغاز بکنم. شب ها بهترین فرصت و اوقات شبانه روز بود و از ساعت 11 تا ساعت یک و نیم به این کار پرداختم که بهترین زمان برای ترجمه بود و همچنین صبح ها نیز پس از نماز صبح تا ساعت 7 ادامه می دادم که این کار به مدت 9 سال ادامه یافت تا ترجمه قران به زبان گرجی در پائیز 1386 برای نخستین بار در ایران به ثمر نشست. امّا در گرجستان هم در سال 1906 توسط آقای پیتر ویلیاس ویلی؟ و به توصیه ویلیات ولاتزه؟ متفکر گرجی ترجمه قران انجام شد. قران در سال 1906 زمانی که دو استان گرجی نشین ایران به گرجستان پیوستند و به دلیل حفظ پیوند فرهنگی بین گرجی های ترکیه و گرجستان این توصیه انجام شد تا گرجی هایی که به ترکیه رفتند و مسلمان شدند به آنها زبان گرجی منتقل شود و همان جا ماندگار شوند. تاکنون 14 کتاب و مقاله ی رسمی ترجمه شده است که فقط یکی از آن ها چاپ شده است و منتظر هستم که قرانم چاپ شود و پس از آن کتاب ها و مقاله های دیگر را نیز به بازار ارائه خواهیم داد. چون جغرافیای گرجستان تقاضای زیادی داشت، آن را چاپ کردیم و در بازار ارائه کردیم که چاپ شده اش در دسترس است. هزینه های متحمل شده در ترجمه قران زیاد بود اما چون در راه خدا و قران و خدمت به قران بود، هیچ مشکلی نبود. در آن زمان ما از دیوار آهنین شوروی گذشته بودیم و به روسیه رفته بودیم و دوباره از همان دیوار آهنین گذشتیم و از همان دیوار آهنین به ایران برگشتیم. شوروی نمی گذاشت که ما از دیوار آهنین اش عبور کنیم و به ایران بازگردیم. هیچ وقت از یادم نمی رود که زمانی ادعای این را داشتند که در شوروی ادغام شویم. ما می خواستیم خانواده مان به ایران برگردد اما مشکلاتی برای ما پیش می آوردند. ما هم نامه ای به آیت الله خمینی (رضوان الله تعالی علیه) در عراق نوشتیم و به ایشان ارسال کردیم و پس از حدود 3 ماه ایشان پاسخ دادند که سه الی 4 کلمه بود و آن این بود که "به قران متوسل شوید". پس از مطالعه پاسخ نامه، به همراه عموها و دایی هایم که قصد داشتند از گرجستان به ایران برگردند، نتیجه گرفتیم که باید با هم متحد شویم و هم قسم شویم و این کار را با هم انجام دهیم و همگی با هم بر هم تکیه کردند و اقدام کردند که خوشبختانه موفق به بازگشت به ایران شدم به همین خاطر قصد کردم که به قران خدمت کنم. و الحمدلله خدمت هم کردم و در حد توان خودم آن ترجمه هایی که می توانستم از زبان گرجی یا به زبان گرجی انجام دادم که این قران هم در گرجستان منتشر شود و خدمتی کوچک در این راه باشد. زمانی که به دنبال مرجع ترجمه می گشتم، در بازار رشت با مجله ترجمان وحی مواجه شدم و شماره های نخست و دومش بود که آن ها را مطالعه کردم و بسیار خوشحال شدم و بلافاصله به قم و نشانی که در مجلّه بود، یعنی مرکز ترجمه قران به زبان های خارجی مراجعه کردم. وقتی به آنجا رفتم با کتاب ترجمه 1920 ویلیاش ویلی که در آن جا به همراه داشتم پیش حاج اقا محمد نقدی رفتم و ایشان از پیشنهاد ترجمه ی اینجانب مبنی بر ترجمه قران به زبان گرجی بسیار خوشحال شدند. از ایشان پرسیدم که آیا حامی بنده هستید. نظر شما چیست؟ آیا برای شما پسندیده است؟ ایشان حمایت ضمنی از من کردند و به قول معروف گفتند که ما با تو قرارداد می بندیم و راه و روی را که لازم است به شما ارائه می کنیم. اما این حمایت فقط ارسال مجله ترجمان وحی برای ما بود که البته و صد البته راهگشا بود. این مجله راه و چاه سعی و نحوه ترجمه کردن را به من نشان داد. خوب بود.
3 - همانگونه که به درستی فرمودید، ترجمه متون مقدس از لحاظ مختلف جز ترجمه های مشکل و پر مشقت و گاهی جنجال برانگیز است. از لحاظ فنّی با چه مشکلاتی مواجه بودید؟ کدامیک از همه مشکل تر بود؟ چگونه این مشکلات زبانی را حل و فصل کردید؟ چه روشی را برای ترجمه قران انتخاب کردید؟ واحد ترجمه تان چه بود؟ بیشتر مشکل سخت افزاری داشتم. در ایران ماشین تایپی که به زبان گرجی بنویسد، نداشتیم. به همین جهت از همان زمانی که به رادیو مراجعه کردم، تقاضایی از گرجستان کردم که توسط یکی از اقوام نزدیک مان در گرجستان دستگاهی را برای تایپ تهیه کردیم که چاپ نویس باشد و در ایران آمد و هزینه ای که روی این دستگاه تایپ انجام دادم توانستم تایپ را انجام دهم و فونت ها گرجی را پیاده کنم که هزینه اش کمتر از هزینه یک رایانه نشد. در نهایت ما 4 سال با این دستگاه کار کردیم تا قران را تایپ شده تحویل دادم. اما کار ترجمه جالب نبود و مشکل ساز بود. اگر یک حرف از کل متن از صفحه آ 4 را در متن اشتباه می کردیم باید کل متن را عوض می کردیم که 4 سال نصف قران را با این دستگاه تایپ نوشتم و بعد از آن توسط وامی که یکی از همکاران برایم تهیه کردند، دستگاه رایانه ای تهیه کردم. سپس کارهای تایپی را به رایانه منتقل کردم و کارهای تایپی را اصلاح کردم. روشی که برای ترجمه قران در نظر گرفتم که ابتدا لفظ به لفظ بود. و همانطور که در سوالتان بیان کردید، زبان گرجی و فارسی هم خانواده نیستند و در ترجمه تحت اللفظی کلمات را زیر هم می گذاشتیم و می دیدیم که افعال جا به جا می شود. موضوعات دستور زبانی با هم سازگار نبودند. و سپس به دنبال جمله به جمله رفتیم و سپس ترجمه مفهومی انجام دادیم. که به تدریج سیر صعودی داشتیم و رشد می کردیم. واحد ترجمه هم که مفهومی بود. مجموعا واحد کلمه عبارت بود و بیشتر به علم خودم بر می گردد که بیشتر می خواندم و بیشتر وارد فاز ترجمه می شدم. مثلا خواندن تفاسیر قران و خواندن معانی مختلف قران و مطالعات نظرات مختلفی که راجع مسائل قران انجام می دادم به دسته بندی در ذهنم کمک می کرد و خیلی جالب بود. یعنی معتقدید طبق نظر نیومارک تا آن جا که امکان دارد واحد ترجمه کوتاه باشد و تا آنجا که لازم است، بزرگ باشد.
از جمله مشکلات واژگانی بود که به نظر من معانی اش در ذهن نمی آید و رایانامه به اساتید گرجی در گرجستان ارسال می کردم. مکاتباتی با حوزه و علمایی که در این مورد مطلع بودند، انجام دادم زیرا فکر می کردم که آن ها باید آگاه باشند. شاید کلماتی نیز بود که کسی نمی توانست آن ها را ترجمه کند یا معنی اش را بداند و آن کلمات قرانی ترجمه ناپذیر است که فرهنگ محورند. برای ویرایش و اصلاح در حد 300 تا رایانامه ارسال شده است. مکاتبات کتبی با گرجستان و اساتیدش انجام شده است. از صددرصد که حساب بکنیم بالای 95 درصد را جواب دریافت کردم و 5 درصد دیگر را اعتنا و اعتماد نمی کردم و کنار گذاشتم. در 25 مهر قران را تمام کردم و آن را کنار گذاشتم و فایلش را تقدیم کردم. به دنبال مرجع و منبعی برای چاپ می گشتم اما متاسفانه چنین مرجعی در ایران نداشتیم. تنها مرجع ما رادیوی گرجی در صدا و سیمای رشت بود. در آنجا هم خودمان همه کاره رادیو بودیم و مترصد دستیابی به مرجع بالاتر و دیگری بودم و در سفارت ایران هم فردی که بتواند این کار را انجام دهد نتوانستم پیدا کنم. به همین دلیل به گرجستان مراجعه کردم. در گرجستان هم اساتیدی می شناختم و چون خودم مترجم بودم کاری به این کار نداشتم. برای چاپ ترجمه، در نهایت قران را به گرجستان ارسال کردم و در دست یکی دو نفر از گرجی هایی دادم که به عربی و زبان گرجی مسلط بودند و مشتاق به این کار بودند. ویراستاری انجام شد و فایل های آن برگشت. و نظرات اینجانب را خواستار شدند و این کار را انجام دادم. در گرجستان چون مخالفت هایی با کار من توسط عده ای از اساتید گرجی انجام شد و اساتید معتقد بودند چون فرهنگ گرجی در ایران نیست و زبان فقط زبان مشفوه است آیا می شود که قران را به زبان گرجی ترجمه کرد. غافل از اینکه بنده خودم فارغ التحصیل تفلیس بودم و در ایران این کار را انجام دادم. در نهایت آن ها معتقد شدند و پذیرفتند که باید این کار انجام شود. ویراستاری را نیز انجام دادم و اوراق ویراستاری شده را بررسی کردم و در چند جا، جا انداختگی و غلط های جمله ای بود و اعلام نظری بود که گرجی گرجستانی بود و نه گرجی ایرانی چون تفاوت دیدگاه اعتقادی وجود دارد. دید یک مسلمان ساده و شیعه نسبت به اسلام نسبت به دید یک مسیحی و دانشگاه مسیحی به اسلام و قران تفاوت دارد. این ها را غلط گیری و اصلاح کردم و به گرجستان ارسال کردم. آن ها نیز این مساله برایشان ناخوشایند بود اما من نهایتا مجبور شدم که این مساله را نهایتا اعمال کنم. در نهایت نارضایتی خود را از این مساله و ویراست این آقایان اعلام کردم. در نهایت این ترجمه قرانی را به شخصی دیگر دادند که خانمی گرجی بود و بسیار محترمانه و بسیار نزدیک به فرهنگ اسلامی ویراستاری کرده بود. بنده این ویرایش ها را تائید کردم و دوباره ارسال کردم و اکنون منتظر همان چاپ آخری هستم و آن را نیز تائید کردم و به مرکز دادم. من به مرکز ترجمه قران اعلام کردم که جامعه هدف دو استان گرجی نشین در ترکیه و سایر گرج های مسلمان در گرجستان و گرجی های ایران هستند که حدود دو میلیون نفر هستند که چون پس از 1400 سال هنوز قران به زبان گرجی نداشتیم و برای آشناسازی قران با فرهنگ قرانی این کار انجام شد تا گرجی های ایران بتوانند سری در سرها بلند بکنند و افتخار کنند که ما هم قران را به زبان خودمان داریم.
مساله دیگر کمبود منابع گرجی در ایران بود که از آغاز ترجمه گرجی 2 الی 2 سال و نیم ادامه دادم و یه گرجستان مراجعه کردم و کل قران را سوره به سوره و آیه به آیه به ترتیب آیه کلمات قران را به زبان فارسی ترجمه کردم و حاصل کار نیز فرهنگ واژگانی قران بود که در حدود 260 صفحه است و مترجمان بعدی هم می توانند با تکیه براین لغت نامه عربی به گرجی به راحتی قران و متون دیگر عربی را ترجمه کنند.
5- با توجه به اینکه ترجمه نقشی اساسی در پیوند فرهنگ ها ایفا می کند، به نظر شما ترجمه قران به زبان گرجی می تواند چه تاثیری در پیوند گرجی زبانان و فرهنگ اسلامی داشته باشد؟ ترجمه نقشی در پیوند فرهنگ ها دارد که نقشی والا است. فرهنگ گرجی، فرهنگ خاص خودش است. فرهنگ قفقازی است. فرهنگ ایرانی نوعی فرهنگ آسیایی است که آمیخته ی با فرهنگ اسلامی است. در آویختن دو فرهنگ ایرانی و اسلامی و فرهنگ گرجی یکی از ره آوردهای ترجمه قران بود که فرهنگ گرجی با این ترجمه غنی و پربار شد. و توانست خودش را با مرجعی در ایران همگام کند و می تواند گرجی ها را با فرهنگ غنی و پربار آشنا بکند و افتخاری برای فرهنگ گرجی و گرجی ها شد. تاثیری که در فرهنگ گرجی و فرهنگ اسلامی دارد، که گرجی ها را با فرهنگ اسلامی آشنا بکند. اما گلایه ای کوچک دارم که بنده در سال 1386 ترجمه ام به پایان رسید و همین حالا که سال 1394 است، پس از 8 سال هنوز ترجمه ام چاپ و منتشر نشده است. الان تصمیم دارم که ترجمه دیگری از قران را آغاز کنم اما متاسفانه هنوز به بازار نیامده است. ترجمه دیگری از گورجالیتزه در بازار هست که بعد از من انجام شد و در نسخ کم در بازار گرجستان هست. اما در کشور ایران که ام القرای اسلامی و شیعه هستیم چرا باید چاپ ترجمه قران تاخیر و وقفه داشته باشد و در بازار نیاید. انشاالله هر چه زودتر چاپ شود و به جنبه تبلیغی آن نیز توجه شود. علی الخصوص اکنون که شرایط ویژه جهانی داریم و تبلیغ وهابیت و تبلیغ ضد شیعه در حال گسترش است. ما هم باید دست و بالمان را بالا بزنیم و گرجی های گرجستان به ما بپیوندند که فرهنگ صحیح اسلامی ایرانی را باگرجی در آمیخته ایم و نه اینکه ما به آن گرجی ها بپیوندیم.
مصاحبه کننده: آنچه فرمودید کاملا درست است و باید اقدام صحیح هم انشاالله به زودی انجام شود.
4- فرمودید که زبان مادری تان گرجی است و مستحضر هستید که زبان گرجی از خانواده ی زبان های قفقازی و زبان انگلیسی از خانواده زبان های هندو اروپایی است. آیا این مساله که زبان عربی و زبان گرجی هم خانواده نبودند، تاثیری در ترجمه شما داشت؟ چگونه؟ طبیعی است که تاثیر داشت، طبیعی است که بالاخره دو زبان متفاوت غیر هم خانواده در هنگام ترجمه با هم تناقضات و تضادهای بیشتری دارند. مثلا وقتی که بخواهم یک جمله ی گرجی را به فارسی ترجمه کنم از آخر جمله آغاز به ترجمه می کنم و راحت تا 80 درصد می توانم ترجمه کنم اما وقتی که می خواهم فارسی به گرجی ترجمه کنم، برعکس است و همان مساله صدق می کند که باز هم از اول به اخر ترجمه می کنم. یعنی در حال تقابل معکوس هستیم. در ترجمه گرجی به فارسی و بالعکس افعال جابجا می شوند و طبیعی است که تنگناهایی برای این مساله وجود دارد و می تواند آن را به حالت سکون و حالت اولیه بازگرداند.
5- با توجه به اینکه زبان مادری شما زبان گرجی است و زبان دوم تان زبان فارسی است، به نظر شما ترجمه ی قران به زبان فارسی ساده تر است یا ترجمه ی قران به زبان گرجی؟ چرا؟ آیا قران ترجمه ناپذیر است؟ فرقی نمی کند و برای مترجمی که بخواهد این کار را انجام دهد و مسلط بر هر دو زبان باشد، تفاوتی ندارد. مترجم زبان فارسی در ایران، قران را به زبان گرجی ترجمه می کند و مترجم گرجی نیز همین کار را می کند یعنی قران را به زبان گرجی ترجمه می کند و همان مشکلاتی را خواهد داشت و مترجم قران را به زبان فارسی ترجمه کرده است. قران زبان خاص خودش را دارد مثلاً کلماتی در قرآن داریم که در قران ترجمه ناپذیرند و چه در زبان فارسی و چه در زبان گرجی مشکل آفرین هستند و طبیعی است. قران کتاب مقدسی است و حفظ قدسیّت آن ها برای مترجم لازم است اما قران می گوید که قران مال یک قوم نیست و مال یک فرقه نیست و مال تمام مردمان جهان است و وقتی می گوییم که قران متعلق تمام زبان ها هستم پس تعلق به جهانیان دارد و باید به تمام زبان ها ترجمه شود. چگونه ترجمه انجیل و تورات به انواع زبان های دنیا و هزاران بار انجام می شود اما چرا نباید قران را به که برخوردار ترین است به هزار و یک زبان ترجمه نکنیم. یهود برای اشاعه نیافتن مسیحیت و اسلام در جهان، نظریه ترجمه ناپذیری قران و انجیل را مطرح کرد. اینکه قران ابطان متفاوتی دارد و تمامی معانی و مفاهیم آن را نمی توان درک و ترجمه کرد صحیح است اما باید به زبان اقوام مختلف این کار را انجام داد. و جهان شمولی قران موجب ترجمه پذیری آن به زبان های متفاوت جهان است. مثلاً، در قفقاز گویش ها و لهجه های متفاوتی وجود دارد که اگر بتوان به زبان گویشوران ترجمه کرد، می توان آن ها را با فرهنگ قرانی آشنا نمود.
6- اگر اجازه می فرمایید، اندکی هم به مسائل اقتصادی ترجمه بپردازیم. امروزه ترجمه را صنعت زبان می دانند و نام مجله یعنی "صنعت ترجمه" نیز برگرفته از همین اندیشه است. طبق آمار، رشد صنعت ترجمه در جهان از رشد جهانی اقتصادی بیشتر است. به نظر شما آیا ترجمه در مقام صنعت جایگاه خویش را در ایران یافته است؟ چرا؟ چگونه؟
ترجمه وسیله ی گسترش قران است و صنعت زبان است. پس باید انجام شود. صنعتی است که بسیار با احترام است و صنعت والائی است که می تواند در خدمت گسترش دین مبین اسلام و امّ القرای قران جهانی باشد.
7- مرحوم آیت الله بهجت (ره) در یکی از کتاب های شان فرموده بودند که انجیل برنابا که بر خلاف انجیل های چهارگانه تحریف نشده است، در کتابخانه آیت الله مرعشی (ره) نجفی در قم وجود دارد که ترجمه ی آن می تواند برای تقریب ادیان مفید باشد. اگر مسئولان امر از شما حمایت کنند، آیا ترجمه این اثر گرانسنگ را بر عهده می گیرید؟ بله. برای ترجمه حاضر هستم. ولی قبل از اینکه صد در صد تصمیم خود را بگیرم باید خود را بسنجم و کتاب را ببینم و به قول معروف سبک و سنگین کنم. درست است که مترجم کلمات را به کار می برد و جایگزین می کند و بالاخره نتیجه ای حاصل می شود اما آن زبان نوشتاری گرجی به کدام گرجی است. زبان گرجی باستانی است، زبان فعلی امروزی است. یا زبان میانه است. ما در گرجستان سه زبان داریم که باید ببینیم به کدام زبان است.
8- ضمن تشکر از جنابعالی و مسئولان دانشگاه پیام نور واحد فریدونشهر، در پایان اگر صحبت یا توصیه ای برای مترجمان جوان و متولیان امر ترجمه دارید، بفرمایید. منابع ترجمه برای قران گر چه روز به روز بیشتر می شود اما باز هم کم است. ما باید با منابع کمکی ترجمه، کمک یار مترجمان جوانی باشیم که خواهان این مساله هستند. اخیرا درسنامه هایی برای ترجمه قران آمده است که علوم حوزوی نیز در آن قرار داده شده است. ام القرای اسلام در این مسائل کند عمل می کند و باید سریع تر این کار انجام شود. حتما باید این کار چاپ ترجمه انجام شود و کار عملی را هم از مترجمان بخواهند و نشرش دهند و نه اینکه این ترجمه ها در صندوق ها و پستو ها بماند. این کار نقص است و باید اصلاح شود. در دیداری که در گرجستان داشتم، ایده ی ترجمه قران را یکی از کسانی که با فرهنگستان ارتباط داشت، گرفت و آن ها زودتر قران به زبان گرجی را در گرجستان چاپ و منتشر کردند علیرغم اینکه کار ترجمه را اینجانب زودتر آغاز کرده بودم و پیش رفته بودم. الان حدود 8 الی 10 سال از پایان ترجمه قران به زبان گرجی می گذرد و همچنان قران اینجانب چاپ نشده است که اقدام عاجل لازم می نماید.





Lihat lebih banyak...

Comentários

Copyright © 2017 DADOSPDF Inc.